درک متفاوت رفتارها

چراغها خاموشاند و چشمها بسته
برای بیداری در شبی که
آگاهی در خوابهایمان پرسه میزند
ظاهراً زیر این پرده وهم آلود
میل به بیداری بیشتر از گاهی است
نقدها پشت هم روانه میشوند و چون قطار سوت میکشند
نهایت در شب تولد
در ساحل تاریکی
دل به دریای بی توجهی میسپارند
دیگر مسیر منتهی سخنان در گوش آدمی
به تحلیل و منطق نمی رسد
گو خدایان نیز فراموشی گرفتهاند
رفتار مخلوق که اینگونه باشد
خدای خود را به ورطه جنون میکشاند
همچنان از گفته های خود لذت میبریم و دیگران تأییدمان میکنند
دل به تأیید بستن چاره نافرجامیاست
تأیید بی جا از نافهمی یکدیگراست
تأیید به جا وجه تشابهیاست اندر افکار یکدیگر
اصل وارسی شود
هیچ یک دیگری را نمیفهمیم
شیاطین درگیر این اصل و ما خود این اصل هستیم
نور در فضایی ملتهب
غرق در وقایع این تاریکی
هرچه را مینگری نه این ماند و نه آن
هر دو در آن رخنه دارد
زمان در طفولیت
تاریک و روشن مینمود
کار سخت آدمی، تشخیص این تاریکی و روشنایی
اینک تشخیص نیست
تفکیک است
راه گم نکردهایم؛ مسیر پیش روست
چون پرندهای گرفتار و سرگردان زیر این پرده اوج گرفتهایم
به دور از غرور، پایین را نگاه نیانداختهایم
چشم ها اشتباه مینگرند
کوچک ترین درک متفاوت از رفتارها
سوء تفاهم های بزرگی ایجاد میکنند.
030720
- ۰ نظر
- ۱۲ فروردين ۰۴ ، ۱۱:۵۹
- ۱۱ نمایش